متن اصلی را نادیده بگیر

برق عشق

چقدر گریه کنم تا

که شعله‌های دلم را

به خامشی بکشانم

.

زبانه می‌کشد از من

که برق عشق به خرمن

رسید و من نتوانم

.

دلم بسوز که اینجا

در این خرابه دنیا

چه دوزخی‌ست جهانم

.

در این جهنم تبدار

و نخ به نخ غم و سیگار

مرا بکش که نمانم

.

دل شکسته خسته

در این خرابه نشسته

بگو که من چه بخوانم

.

دوباره قصه بگو تا

بخوابم و بروم با

پرنده‌های روانم

.

پرنده‌های خیالات

در آسمان محالات

کجاست راحت جانم

.

کجاست آن دم مردن

مرا به خواب تو بردن

نمی‌رسد به گمانم

.

نمی‌رسد که بمیرم

در این خرابه اسیرم

بایست ای ضربانم

.

۲۲ شهریور

دیدگاه‌‌‌ها

Comments powered by Disqus