متن اصلی را نادیده بگیر

باشد

پُکِ آخر به آخرین سیگار

شاید این واپسین نفس باشد

تن من هم بسوزد و این بار

روز پایان این قفس باشد

.

روزها دود شد سیاهی شد

حاصل عمر هم تباهی شد

جان من سوی درد راهی شد

کاش می‌شد که رنج بس باشد

.

کاش خورشید من بیایی تا

گرمی جان من شوی اینجا

من درختی که بی‌تو در سرما

کاش نور تو دسترس باشد

.

تلخ شد بی‌تو هر چه می‌جویم

بوی دود است و باز می‌بویم

من چرا شعر تازه می‌گویم؟

وقتی این شعر تازه گس باشد

.

می‌نشینم دوباره با سیگار

در خیال تو و تو و دیدار

با تو گفتم تو هم بگو این بار

«با تو ام من» بگو تو پس «باشد»

.

۲۳ شهریور

دیدگاه‌‌‌ها

Comments powered by Disqus