چاه هستی
ای در خیال ناب تو عالم شد آشکار
خود را نگاه کردی و آدم شد آشکار
آدم به عیش میوه ممنوعهات رسید
آواره زمین شد و ماتم شد آشکار
چاهی که آدم تو درونش اسیر شد
کار تو است مکر تو کمکم شد آشکار
این هستی است چاه عمیقی که کندهای
گفتی و کاف و نون تو آن دم شد آشکار
در عمق چاه آینهای را شکستهای
هر لحظه صورت تو برایم شد آشکار
نوری به آینه زدی و آینه شکست
خود را شکستی و همه عالم شد آشکار
چون خواستی که دیده شوی با نگاه خود
-گنج نهان- تو دیدی و دیدم شد آشکار
.
۲۰ خرداد
دیدگاهها
Comments powered by Disqus