متن اصلی را نادیده بگیر

در-گذر

آغازش کجاست؟

چه آغازی؟

نمی‌دانم

آغاز چه؟

درست بگو!

آغازش چه زمانی‌ست؟

زمان؟

زمان چیست؟

به یاد ندارم آغازش را

آغاز تماشای سقوط آسمان

آسمان می‌ریزد

می‌بینم

آسمان را، خودم را

نشسته‌ام گوشه دنیا

دنیا؟ دنیا مگر اتاقی‌ست دو متری؟

نه

اتاقی‌ست بدون دیوار

بی‌ستون


به این جا که رسیدم

ایستادم در این گذر

سطور شعر، این گذرها

از ناکجا به ناکجا

آغازش کجاست؟

پایانش

لحظه‌ای درنگ

به خود ایست دادم

اما می‌گذشتم

می‌گذرم

می‌گذرد

می‌ریزد


خب کجا بودم؟

در گذر بودم یا اتاق

ها دنیا

چه اتاقی؟

بی‌ستون و بی‌دیوار

تنها با یک سقف

آن هم که دارد می‌ریزد


ای آسمان

ای سقف بی‌ستون

در این زندان بی‌دیوار

چگونه اسیر شده‌ایم

تو بگو

تو هم که خراب می‌شوی بر سر ما

چگونه؟

باز هم به دری قفل می‌رسم

این جا کجاست؟

در‌های قفل دارد و دیوار ندارد

این چه زندانی‌ست؟

بی‌دیوار

با درهای بسته

در-گذر


آغازش کجاست؟

دیدم جرقه‌‌ای را در این گذر

ها خودم هستم

من جرقه‌ای در گذرم

سقف بی‌ستون می‌ریزد

چه گفتی؟

می‌ریزد

نمی‌بینی ای جرقه

می‌گذری

می‌بینی ای جرقه

فرصت تماشا را

ببین!

ببین تا...


آه سقف بی‌ستون

آیا سقف بی‌ستون دیده‌اید؟

ستون بی‌سقف؟

نه سقف بی‌ستون

چند سطر بالاتر

در گذری

جرقه‌ای گذشت

از سقف بی‌ستون می‌گفت

آیا من بودم؟

من که نیستم

جرقه در گذر، درگذشت


دارد آسمان می‌ریزد

دارد جهان می‌ریزد

طلسم غبار است*

آوازت به گوشم می‌رسد

از گذری

در شاه‌جهان‌آباد

یا شاه جهان‌ویران؟

.

مباش غره به سامان این بنا که نریزد

جهان طلسم غبار است از کجا که نریزد

بیتی از بیدل دهلوی که در شاه‌جهان‌آباد دهلی زندگی کرد و در آنجا درگذشت.

.

۲۶ بهمن

دیدگاه‌‌‌ها

Comments powered by Disqus