دنیای من شد دود
این آخرین بار است میخواهم
با تو بگویم هر چه را گفتم
با این که میدانی و تکراریست
با ناله میگویم که شاید تو
آغوش خود را وا کنی بر من
یعنی مرا نابود کن این بار
.
ای آتشت در جان من روشن
میسوزم از تو از جفایت من
هستم که هستم همچنان هستم
هستم که هستم آه از این بودن
آتش زدی دنیای من شد دود
پس باز کن آغوش خود را زود
یعنی مرا هم دود کن این بار
.
این ناله کوتاه است میدانی
آسودگی از دور من دور است
پایم گره خورده به این هستی
بیدست تو آری گره کور است
از من گره وا میکنی آیا
دیریست از دشت عدم دورم
کار مرا تو زود کن این بار
یعنی مرا نابود کن این بار
.
آذر ۱۴۰۲
دیدگاهها
Comments powered by Disqus