ای شب
محو شد ماه گوشهای خوابید
باز نور سیاه شب تابید
چه قدر خوش رسیدهای ای شب
.
مطلق بیکرانگی رنگت
نغمهها در سکوت آهنگت
واجد هر پدیدهای ای شب
.
در تو پیداست هر چه پنهان است
چشمه محویت درخشان است
عالمی را گزیدهای ای شب
.
و حضورت زبان بیداری است
عالمی شعر در دلت جاری ست
چه بلندی، قصیدهای ای شب
.
هر کجا عالم تماشایات
و جهان پر شد از نفسهایت
به جهان جان دمیدهای ای شب
.
تو قدم میزنی، عبورت غیب
هستی و نیستی، حضورت غیب
در وجودت چه دیدهای ای شب-
-که در آیینهها شدی پیدا
و بر این بوم هیچ، یعنی ما
نقش هستی کشیدهای ای شب
.
۲۰ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاهها
Comments powered by Disqus