متن اصلی را نادیده بگیر

گم‌شدگی

در مه جنگل اوهام نگاهم گم شد

من کجایم؟ که در این حادثه راهم گم شد

من در این گم‌شدگی می‌روم این سو آن سو

وحشت جنگل و مه! جان و پناهم گم شد

چند وقت است که من گم شده‌ام؟ می‌دانی؟

آن قدر بی‌خبرم، هفته و ماهم گم شد

راه پیدا شدنی نیست، نه حتی چاهی

این منم، یوسف گم‌گشته که چاهم گم شد

کاش پیدا شوی ای وقت، دلم بس تنگ است

«لحظه دیدن آیینه»، صفا هم گم شد

چشم وا کردم و پیدا شدنم را دیدم

باز در وهم در این مهلکه خواهم گم شد

.

۱۵ آذر ۱۴۰۱

دیدگاه‌‌‌ها

Comments powered by Disqus