خونچکان
خونچکان خونچکان خونچکان
میچکید از زمین از زمان
بازی خنجر پاسبان
در خیابان خون در خزان
لحظهای در خیابان بمان
.
لحظهای یاد آبان بیفت
خونچکان در خیابان بیفت
بیزبان و هراسان بیفت
بار سنگینی آسان بیفت
سرد و خاموش و بیجان بیفت
.
در شب قتل عام زمین
در شب دیدن دیو دین
در شب بیصدایان ببین
ماه افتاد و چیزی نگفت
خونچکان در خیابان بیفت
.
۲۵ آبان ۱۳۹۹
دیدگاهها
Comments powered by Disqus