متن اصلی را نادیده بگیر

زخم سوزن

آه با گل‌های قرمز فرش ما تزیین شده

فرش هستی هر گلش از خون ما رنگین شده

روی فرش هستی خونبار سوزن ریختند

.

فرش هستی، راه مجنون، راه با جان رفتن است

پای ما عریان و زخمی، رسم لنگان رفتن است

زیر پاها -هر کجا- بسیار سوزن ریختند

.

زیر پایم دیده‌ام من چشمه‌های خون‌فشان

نقش پایم بر زمین از بی‌نشان دارد نشان

ناله‌ها کن تا دیار یار سوزن ریختند

.

تا دیار یار راهِ رفتنِ خون است و جان

باز هم راهی شدی با این که دیدی هر زمان

بر زمین رفتنت، یادآر سوزن ریختند

.

۲۳ دی ۱۳۹۹

دیدگاه‌‌‌ها

Comments powered by Disqus