روزگار تنهایی و ...
این که دریای چشم من امروز
شورهزاری شده است خشکیده
حاصل روزگار تنهایی ست
.
آه در خانه پر از دردم
سنگ قبری شکسته روییده
سینهٔ من مزار تنهایی ست
.
دور از الطاف بینظیرت یار
جان من در فضای تاریک است
جان من در حصار تنهایی ست
.
یار! انوار شمس تبریزی
جلوه کن! آسمان من تار است
جان من بیتو سخت بیمار است
خانهام کنج غار تنهایی ست
.
جان جان منی و جانانی
در کجای زمین تو پنهانی؟
درد دارم، تویی که درمانی
یار! انوار شمس تبریزی
بیتو هر جا دیار تنهایی ست
.
به عشق مولانا و با غم تاریکی دنیای دور از شمس
چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۶