دود

  |   منبع
    برچسب‌ها : 

خاکستر اندوه در این شهر گریزان

یعنی که دل سوختهٔ عشق فراوان

من عضوی از این آتش و خاکستر و دودم

دلسوخته و خسته و آواره و ویران

دل سوخت و من ساختم و هیچ نگفتم

آن قدر که شد دود همه عالم امکان

دل سوخت و آتش به تن باور من زد

نابود شد از آتش دل، پیکر ایمان

می‌چرخم و می‌چرخم و من بندهٔ بادم

من دود وگرفتار خیابان و خیابان

***

زیبای جهان باز نگردی که بمیرم

من دود گریزانم و تو حضرت باران

۱۲ خرداد ۱۳۹۴

Comments powered by Disqus