تو دریایی

  |   منبع

تو ای دریا کمی بنشین

تو با امواج جنگاور

تو از ساحل چه می‌خواهی

که می‌کوبی به سنگش سر

پر از خشمی، پر از طوفان

.

جهان‌ها غرقه داری تو

که زندانی تو ماندند

در اندوه‌اند ساحل‌ها

سکوت مطلقی خواندند

سکوت آهنگ بی‌پایان

.

تو دریای پر از جنگی

چه ویران کرده‌ای ما را

میان موج‌هایت ما

پریشان کرده‌ای ما را

جهان در تو، چه بی‌سامان

.

جهان در تو، جهان خود تو

تویی دریایی و ما امواج

به جز تو نیست در دریا

تو خود را کرده‌ای مواج

تو خود را کرده‌ای ویران

.

چه چیزی هست؟ چیزی نیست

به جز دریا در این دریا

تویی و تو، تویی و تو

تویی و ما، تو هستی ما

تویی حیرت، تویی حیران

.

۹ مرداد ۱۴۰۰، ساحل شیرود

Comments powered by Disqus