دیوان نگاه سارا

  |   منبع
    برچسب‌ها : 

این غزل هدیه به دیوان نگاهت سارا

جفت خورشید درخشان و سیاهت سارا (۱)

تو خودت یک غزلی خوب‌تر از هر چه غزل

شعر من منظری از صورت ماهت سارا

خنده‌های تو و موسیقی پر شور و شرر

لحن غمگین نی و گریه و آهت سارا

این خیابان و تماشای بهاری دیگر

روزگاری است نشستم سر راهت سارا

نچشیدم لبی از میوهٔ سرخ لب تو

بر دلم مانده از این عقده، جراحت سارا

سه‌شنبه ۲ تیر ۱۳۹۴، بعد از اذان صبح


۱: حسین منزوی:

چند برگی است دیوان ماهت، دفتر شعرهای سیاهت

ای که هر ناگهان از نگاهت، یک غزل می‌شود ارتجالی

Comments powered by Disqus