فکرت

  |   منبع

مجموعهٔ دنیای من شد:

{افسردگی، سیگار، فکرت}

من اجتماع درد و مرگم

با عامل آزار: فکرت

.

فکرت تموم زندگیمو

پر کرده از دردای مزمن

داره قوی تر میشه هر روز

هم درد و هم زور مسکن

.

روی سرم می‌ریزه یک‌ریز

آوار وحشت قبل هر خواب

می‌باره تووی معدهٔ من

بارونی از قرصای اعصاب

.

من خسته‌ام از این رنج ممتد

این ناله‌های پاره‌پاره

افتادن از بالای کوهی

توو دره‌ای که ته نداره

.

یه آدم دیوونه با پتک

تووی سرم می کوبه بازم

فکرت منو بیچاره کرده

توو ذهن من آشوبه بازم

.

افسردگی سیگار فکرت

مجموعهٔ دنیای من شد

طرح قشنگ کشتن من

انگیزهٔ فردای من شد

.

طرح قشنگ کشتن من

با مصرف قرصای بی حد

فکرت منو دیوونه کرده

من خسته‌ام از این رنج ممتد

۱۹ دی ۱۳۹۴

Comments powered by Disqus