نمایی کوچک از دنیای بی‌انسان

  |   منبع

اشتهای اژدهای مغز آدم‌خوار افزون‌تر شده

جنس بازاری‌جماعت پیرهن‌هایی که از خون تر شده

باغ‌ها آتش شدند و معجزات حق تعالی دود شد

هر خلیلی که به دنیا آمد آخر بندهٔ نمرود شد

***

این که گفتم یک نمای کوچک از زندان ماست

یک نمای کوچک از دنیای بی‌انسان ماست

وسعت اندوه ما اندازهٔ یک شعر نیست

درد در عمق وجود و جای‌جای جان ماست

اژدهای هفت‌سر آتش به هر جا می‌دمد

حاصل این جشن آتش خانهٔ ویران ماست

شعر من هم شعله‌ور شد، گریه کردم روی آن

این نمای اندکی از چهرهٔ گریان ماست

این نمای زندگی بود و نمای بی‌کسی

پس به دادم ای خدای گم‌شده کی می‌رسی؟

۱۲ آبان ۱۳۹۵

Comments powered by Disqus