سراسر زباله
آب روان نه! جوی سراسر زباله است
دنیای ماست؛ جای نزول نخاله است
دل دفتری پر از غزل عاشقانه بود
امروز پاره پوره و کاغذ مچاله است
از میوههای پاک زمین، ذرهای نماند
محصول باغها که تمامش تفاله است
نفرین به اختیار که در روزگار ما
یک انتخاب بین ته چاه و چاله است
حالا که در زبالهسرا ماندهایم ما
تسکین زنده بودن ما، آه و ناله است
۷ آذر