توهم چشمات
من دچار توهم چشمات
اتفاقی که با منه هر شب
مثل روزه تو میرسه پیشم
تواتاقی که روشنه هر شب
.
توو سراب نگاه تو غرقم
دست و پا میزنم نمیبینی
توو نگاه تو خیره میگم باز
این منم این منم! نمیبینی؟
.
تووی ذهنم یه ماه پرنوره
قصهٔ خوب بودنت با من
از یه دنیا، یه چی فقط مونده
از تو چشمای روشنت با من
.
تووی اعماق ذهن سرگردون
شعلههات با منه که میسوزم
وهم خورشید یاد تو هر شب-
روشنه، روشنه که میسوزم
.
خیلی وقته شبو نمیفهمم
این چراغی که روشنه اینجا
چشممو میزنه پر از نوره
وهم چشم تو با منه اینجا
۵ آبان ۱۳۹۴